خانه  :: اساتید  :: اخبار

حسد، آتش زیر خاکستر
ريشه هاي حسد در نگاه دانشمندان اخلاق



خودبيني و خودخواهي، چه فتنه ها که بر نمي انگيزد.زشتي ها را مي پوشاند و گاه آن ها را زيبا هم نشان مي دهد و انسان اسير خود، نمي تواند واقعيت خود را ببيند.
از سوي ديگر همين صفت نسبت به ديگران برعکس کار مي کند؛ يعني انسان خودخواه خوبي هاي ديگران را نمي بيند و عيب هايشان را دو چندان مي بيند و اين گونه خود را برتر از ديگران مي يابد. گمان مي کند که او بايد بيش تر مورد احترام باشد، افزون تر از ديگران برخوردار باشد، ديگران به او سلام کنند، ديگران به احترامش از جا بلند شوند، ديگران به حضور او بروند يا به او تلفن بزنند؛چرا که شايستگي هاي او و شرف و مقام او بالاتر است!(1)
غافل از اين که بالاترين انسان ها، متواضع ترين آن ها نيز بوده اند.خلاصه اين که خودبيني سر از تکبر در مي آورد و تکبر صفتي خانمان برانداز است و سبب حسادت می شود. علاوه برتکبر و عجب، مي توان عامل ديگري را به عنوان ريشه حسد معرفي کرد، کساني که در معرض توجهات ديگران قرار گرفته اند و بر حسب اهميت شغل و مقام و شخصيت، توجهات ديگران را به خود جلب مي کنند، از قدرت و فعاليت جسمي و روحي بيش تري برخوردار بوده و زندگي با نشاطي دارند. بشر به طور طبيعي و فطري و بدون اين که به مکانيسم ارتباطات روحي ديگران آگاهي داشته باشد و يا به آثار و نتايج مفيد و مثبت آن در طول زندگي پي برده باشد،طبعاً از توجهات روحي ديگران احساس شادي مي نمايد و تحت تأثير آن به حرکت و فعاليت بيش تري نايل مي شود.
نياز بشر به توجه ديگران در دنيای کودکان، واضح ترخود را نشان مي دهد. آن ها به محض اين که خود را شناختند و بين خود و ديگران فرق گذاشتند،از مورد توجه قرار گرفتن، خرسند مي شوند و اگر روزي کم تر مورد توجه قرار گيرند، بدون هرگونه پنهانکاري ناراحتي خود را ابراز مي کنند.
کودکي را در نظر بگيريد که تا ديروز محبوب پدر و مادر بوده،اما اکنون اين کودک رقيب جديدي پيدا کرده است. نوزادي وارد اين خانواده شده است که همه نگاه ها را به خود جلب کرده است، وجه پدر و مادر و ديگران به کودک قبلي، به نصف، بلکه کم تر کاهش يافته است. نياز فطري کودک به توجه ديگران از يک سو و مانع شدن نوزاد ازاين توجه،از سوي ديگر، حسادت ناخودآگاهي را در دل کودک مي پروراند. نتيجه اين که يکي از عوامل حسادت و رشک ورزي نياز غريزي به مطرح شدن و مورد توجه قرار گرفتن است که اگر ارضاي اين نياز با مطرح شدن ديگري به مخاطره افتد،او در معرض حسادت قرار خواهد گرفت.

ريشه هاي حسد در نگاه دانشمندان اخلاق

علامه مجلسي از بعضي علماي اخلاق نقل مي کند که اسباب و ريشه هاي حسد هفت چيز است:
1. عداوت و دشمني؛
2. تعزز؛ يعني من اين گونه بينديشم که صاحب نعمت به خاطر آن نعمت،متکبر شده و به من فخر فروشي خواهد کرد و از اين رو زوال آن نعمت را آرزو مي کنم.
3. کبر؛ گاه حسود خود متکبر است و راه عملي کردن تکبرش را زوال نعمت از صاحب نعمت مي داند.
4. تعجب؛ بعضي وقت ها تعجب و غيره منتظره بودن نعمت باعث حسد مي شود؛ مانند گروهي که به رسولان الهي ايمان نمي آوردند و حسادت مي ورزيدند و مي گفتند: «شما بشري مثل ما هستيد؛»(2) «آيا به انسان هايي همچون خود ايمان بياوريم». (3)
5. ترس؛ شخص حسود از اين که صاحب نعمتي از برخورداري خود سوء استفاده کند و مزاحمت هايي براي او ايجاد کند و يا اين که مبادا او
فراموش شود و مورد بي توجهي قرار بگيرد،مي ترسد و همين ترس باعث حسادت او مي شود.
6. علاقه زياد به ریاست؛ رسيدن به رياست در صورتي عملي مي شود که تو خود را بالاتر از ديگران نشان دهي و يکي از راه هاي آن اين است که ديگران نعمت ها و داشته هاي خود را از دست بدهند و تو براي رسيدن به محبوب خود- يعني رياست – آرزوي فقر و نداري ديگران را مي کني و اين گونه است که حب رياست، به حسادت مي انجامد.
7. ناپاکي و آلودگي سرشت و طينت؛ بعضي هيچ کدام از شش عامل بالا را ندارند، ولي همچنان چشم ديدن موقعيت ها و نعمت هاي ديگران را ندارند، اين جا است که ريشه حسد را بايد در خباثت باطن و دروني آن ها جست و جو کرد. (4)

امام خميني (ره) با دقت در عوامل هفت گانه حسد،همه يا بسياري از آن ها را به يک عامل ارجاع مي دهد و آن احساس ذلت و خواري نفس است.
هرگاه انسان در برابر ديگران احساس حقارت کند، همين حسّ مي تواند سرچشمه حسادت ها شود؛ مگر اين که تربيت نفس مانع از ريشه دواني اين بيماري گردد.
امام راحل در اين باره مي فرمايد: از براي حسد،اسباب بسياري است که عمده ي آن به رؤيت ذلّ نفس [خود را ذليل ديدن] برگردد. وقتي که غير را کامل ديد،در او يک حالت ذلّ و انکساري رخ دهد که اگر عوامل خارجيه و مصلحات نفسانيه نباشد،حسد توليد کند. (5)


شايد پرسشي بجا ذهن شما را مشغول کند و آن اين که در اوایل بحث از تأثير عجب و خودبزرگ بيني برحسد ورزي گفتيم، اما اکنون ريشه اصلي حسادت را احساس خواري و ذلت بيان مي کنيم؛ اين دو سخن چگونه با هم سازگاري دارند؟ پاسخ اين پرسش را از زبان يک روانشناس نقل مي کنيم. وي درباره نشانه هاي بيماري عجب مي گويد:
علايم بارز اين اختلال شخصيت، عبارت است از: احساس شديد خود مهم بيني و شاخص بون، تخيلات شديد و هميشگي درباره موفقيت،احتياج شديد به خودنمايي و جلب توجه و تحسين ديگران، اختلال بين فردي و عاطفي؛مانند اتکا و استثمار ديگران..
در بسياري ازموارد اين احساس خود مهم بيني با احساس بي ارزشي توأم مي شود. اگر در امري به طور کامل موفق نباشد، احساس حقارت مي کند. (6)
بايد دانست که امام خميني(ره) علاوه بر خود ذليل بيني،عامل ديگري را نه فقط براي حسد، بلکه براي همه ناهنجاري هاي اخلاقي معرفي مي کند و آن ضعف ايمان است. در اين زمينه بخشي از کلام امام را بيان مي کنيم:
آن کس که حسد مي ورزد و زايل شدن نعمت غير را آرزو کند و کينه صاحب نعمت را در دل دارد،بداند که ايمان ندارد که حق تعالي از روي صلاح تام اين نعمت را نصيب او کرده و دست فهم ما از آن کوتاه است و بداند که ايمان ندارد به عدل خداي تعالي و قسمت را عادلانه نمي داند. تو در اصول عقايد مي گويي خداي تعادل عادل است،اين جز لفظ چيز ديگر نيست. ايمان به عدل با حسد منافي است. (7)
حسدورزي بر ديگران، اعتراضي غيرمستقيم به خداوند است. خدايا چرا فلان نعمت او را به فلاني داده اي؟ حسود شايد با چند دليل و برهان، خداوند و صفات او؛ همچون عدالت و حکمت و علم را به اثبات رسانده باشد، اما به تقسيم روزي که کار خداوند است، اعتراض مي کند و اين اعتراض نشانگر آن است که اعتقاد او تنها لقلقه زبان بوده، از حد قيل و قال تجاوز نکرده و در قلب او جاي نگرفته است. ايمان به اين که کارهاي الهي حکيمانه و عادلانه است، جايي براي حسادت و آرزوي نابودي نعمت ديگري باقي نمي گذارد.

پي‌نوشت‌ها:

1. - ر.ک: شرح حديث جنود عقل و جهل، ص333-334.
2. - ر. ک: يس (36) : 15.
3. - ر. ک: مومنون (23) : 47.
4. - براي ملاحظه ريشه هاي هفت گانه حسد،ر.ک:بحار الانوار ج70،ص240.
9. - شرح چهل حديث، ص 106- 107.
10. - آسيب شناسي رواني،ص 13.
11. - شرح چهل حديث، ص112 - 113

منبع: پایگاه راسخون


ارسال شده در مورخه: 27-1-1396