خانه :: اساتید :: اخبار

بازدید:27021   بروزرسانی: 17-10-1399

Hassan Jafari

غلام حسن جعفری   و  نرجس شرفی
رویکرد جغرافیایی به اخلاق محیط زیست درآنتروپوژئومورفولوی با تأملی در فرهنگ ایرانی و آرای شیخ اشراق
چکيده


از زمانی که انسان پا به عرصه هستی نهاد، برای رفع نیازهایش، ناگزیر با طبیعت رابطه برقرار نمود. انسان با ورود به طبیعت در جهت تأمین نیازهای خود با محدودیت هایی روبرو گردید و این روند تا سده های قبل ادامه داشت. بعد از انقلاب صنعتی، انسان به خاطر بدست آوردن قدرت بیشتر، توانایی بیشتری برای تغییر دادن طبیعت در جهت رفع خواسته های خود بدست آورد. ادامه این روند به خطر انداختن طبیعت و منابع طبیعی را به همراه داشته است که در نتیجه نوع انسان را به عصیان در مقابل  خود واداشته تا در ارتباط خود با طبیبعت به نگرشی تازه مبنی بر حفاظت و مدارا با آن دست یابد. ریشه ارتباط انسان و محیط در علوم مختلف مانند جغرافیا، فلسفه، حکمت و محیط زیست جلوه گر است و در تفکرات حکمای باستان مانند افلاطون و ارسطو و اندیشمندان جدید مانند ژان بدن، منستیکو، الثورث هانتینگتن و... دیده می شود. یکی از اصلی ترین تعاریف جغرافیا رابطه متقابل انسان و طبیعت است. از واژه تقابل در این تعریف، سه مفهوم همکاری، تعامل و رویارویی برداشت می شود. رو در رو بودن، رابطه انسان با محیط را به خطرانداخته است یعنی انسان به جای همکاری و تعامل به رویارویی با طبیعت پرداخته و بحران های زیست محیطی را ایجاد کرده است. یکی از جلوه های این نوع بحران ها، آنتروپوژئومورفولوژیک است که با اثرات ژئومورفولوژیکی انسان در طبیعیت سرو کار دارد. عناصر طبیعت در دیدگاه زرتشت و فرهنگ ایرانی دارای حقیقتی پاک و آسمانی هستند و یکی از راه های تکامل انسان در این آیین پاسداشت تقدس و پاکی آنان است. آرای شیخ اشراق احیای حکمت ایرانیان باستان، برخواسته از این نگرش است. شاید بتوان مبانی حکمی اخلاق زیست محیطی را از آرای شیخ اشراق استنباط نمود. فلاسفه در طی زمان، تفکر خود را به سمت و سویی سوق داده اند که نظریاتشان در آن شرایط زمانی و مکانی بیشتر معطوف به ارائه شرایط مطلوبی گردیده که به عنوان آرمان شهر شهرت گرفته است که در آن شهرها انسان طوری تربیت می گردد که نه به محیط زیست خود و نه به خودش آسیبی نرساند. این نوشتار نگرشی بر دیدگاه فلاسفه مختلف در طی زمان و توجه خاص به دیدگاه شیخ اشراق در مورد محیط زیست و چگونگی استفاده از محیط طبیعی دارد و به این موضوع پرداخته است که علی رقم دغدغه فلاسفه در طی زمان، بشر به سمت و سویی رفته است که واژه آنتروپوژئومورفولوژیک یا تغییر و تحولاتی که در محیط طبیعی توسط انسان ایجاد شده است و بسیاری از آن ها به ضرر محیط طبیعی بوده است.